جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

به بهانه ۶۹ سالگی فریدون جیرانی | ۴ دهه عشق و نفرت و خشم

  • کد خبر: ۶۰۱۱۸
  • ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۲
به بهانه ۶۹ سالگی فریدون جیرانی | ۴ دهه عشق و نفرت و خشم
سینما برای جیرانی از خیابان ارگ مشهد شروع شد. از میدان «سوم اسفند» تا چهارطبقه که دوطرفش سینما‌های بسیاری وجود داشت: «سینما مولن روژ»، «سینما سعدی»، «سینما متروپل»، «سینما کریستال»، «سینما آسیا»، «سینما هما»، «سینما ایران»، «سینما فردوسی» و «سینما سانترال».
قاسم فتحی | شهرآرانیوز - در اوایل دهه پنجاه جوانی بود که به مشهد نقل مکان کرد و شور سینما داشت. با اینکه در شهر کوچک و مذهبی -تربت حیدریه- زندگی می‌کرد، ولی در خانواده شان نه شنیدن موسیقی مشکلی داشت و نه سینما رفتن. در هجده سالگی به اداره برنامه تئاتر مشهد رفت و اولین سناریو را نوشت. دوران کودکی را در تنهایی و انزوا گذراند. فریدون تنها پسر زن اول پدرش بود و بعد از مدتی هم صاحب پنج خواهر و برادر ناتنی شد.

تنهایی او را ترسو کرده بود و مدام حسرت این را می‌خورد که آدم‌های دیگر چطور با برادران و خواهرانشان بیرون می‌رفتند. اهل جدال و دعوا و مرافعه نبود. ولی قصه اولین سناریواش درباره یک جنایت بود. داستان پسر جوانی که با یک زن مسن ارتباط برقرار می‌کند. بعد شوهر زن از این ارتباط با خبر می‌شود و هر دو را می‌کشد (قصه یادآور فیلم «شام آخر» است). تا آن موقع فیلم‌های جنایی و پلیسی زیادی ندیده بود جز اینکه در ده سالگی «روانی» هیچکاک را می‌بیند و تأثیر زیادی روی او می‌گذارد.

در ادامه، اما این سینمای فرانسه و کلود شابرول، مِلویل و ژان چاپوت بود که او را مبهوت و مسحور خودش کرد. سینمای سرد و لخت و کندی که آدم از دیدنش کیفور می‌شود و یخ می‌کند. همان سینمایی که در شصت وپنج سالگی سراغش رفت و «خفه گی» را ساخت.
 
جیرانی در گفتگو با جواد طوسی در همشهری ۲۴ درباره اینکه چرا اولین قصه اش باید درباره یک جنایت باشد گفته بود: خودم هم بعدا نفهمیدم چرا در فیلم نامه ام جنایت وجود دارد. چرا باید در هجده سالگی به جنایت فکر کنم؟ من نه اهل دعوا بودم، نه خشن، نه آدمی که چاقو دستم بگیرم {... }، اما روحیه‌ای پیدا کرده بودم که فیلم نامه ‎هایی با خشونت عجیب وغریب بنویسم. این ناآرامی را باید در تنهایی و انزوای او جست جو کرد. سروکارش به سینمای آزاد مشهد افتاد. قبلش، برای مدتی، هنرآموز کلاس‌های تئاتر محمدعلی لطفی‌مقدم (پدر تئاتر خراسان) بود، اما برای سینما به این کلاس‌ها می‌رفت نه برای تئاتر.
 
او آنجا بیشتر کارگردانی می‌کرد تا بازیگری هرچند سابقه حضور در صحنه تئاتر را هم داشت. سینما برای جیرانی از خیابان ارگ مشهد شروع شد. از میدان «سوم اسفند» تا چهارطبقه که دوطرفش سینما‌های بسیاری وجود داشت: «سینما مولن روژ»، «سینما سعدی»، «سینما متروپل»، «سینما کریستال»، «سینما آسیا»، «سینما هما»، «سینما ایران»، «سینما فردوسی» و «سینما سانترال». تابلوی تمام سینما‌ها از نئون بود. دنیای زیبا و رنگارنگی که همه را به دیدن فیلم دعوت می‌کرد. ارگ روشن آن سال‌ها همه را و به خصوص نوجوان‌ها را مبهوت خودش می‌کرد. او در همین حال وهوا «قیصر» را نه بار و «پنجره» جلال مقدم را یازده بار در سینما تماشا می‌کند.


صعودی که سقوط بود

سال ۶۶ توانست اولین فیلم بلند سینمایی اش را بسازد. «صعود» البته بیشتر برای او یک سقوط بود. ظاهرا انتظار‌ها را برآورده نکرد و در گیشه هم شکست خورد. غلامرضا موسوی یکی از رفقای گرمابه وگلستانش می‌گوید ۵ سال طول کشید که او خاطره شکست فیلم اول را فراموش کند. دلیل این شکست لااقل برای خود جیرانی روشن بود.

او تا قبل از نوشتن و کارگردانی «صعود» به بازنویسی فیلم نامه‌های مختلف شهرت پیدا کرده بود. سال ۵۸ «آفتاب‌نشین‌ها» را نوشته بود. سال ۶۱ «رهایی» و «پرونده» را. سال ۶۲ «سناتور» و سال ۶۷ «زیر بام‌های شهر» و «در آرزوی ازدواج» را. اما چرا «صعود» شکست خورد؟ دلیلش را خودش سال‌ها بعد به زبان آورد: زمان ساختن «صعود» به خودم مغرور شده بودم که می‌توانم فیلم نامه‌ها را بازنویسی کنم. چون سناریو‌هایی مثل «رهایی»، «گل‌های داوودی» و «دبیرستان» را بازنویسی کرده بودم و البته یک دلیل دیگرش این بود که بنیاد سینمایی فارابی او را مجبور و حتی تهدید کرد که سناریواش را تغییر بدهد وگرنه جلوی اکران فیلم را خواهد گرفت. «صعود» ابتدا یک فیلم کمدی بود، ولی درنهایت و فقط سه روز مانده به آغاز فیلم برداری قصه را تغییر داد. حالا از کارگردانی زده شده بود. از نوشتن هم. فضای دوم خرداد و اصرار موسوی، اما باعث شد او «قرمز» را بسازد.

جیرانی می‌گوید از ابتدا هم به قصد نوشتن فیلم نامه وارد سینما شده بود نه برای ساخت فیلم. اما «قرمز» یک بازگشت پیروزمندانه محسوب می‌شد. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن و مرد به هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن تعلق گرفت. سیدروح ا... امامی برای تدوین و کمند امیرسلیمانی برای نقش مکمل زن سیمرغ گرفتند. موفق‌ترین و جنجالی‌ترین کار‌های جیرانی در گیشه سه گانه «شام آخر»، «آب وآتش» و «سالاد فصل» بود. فیلم‌هایی که در زمان خودشان ساختارشکن بودند و به خاطر مضامینشان توجه رسانه‌ها را به خود جلب کردند و فروش بالایی هم داشتند. او، اما در کارنامه بلندبالایش تجربه‌های تلخ و شکست خورده کم ندارد.
 
«پارک وی» شاید بدترینش باشد. فیلمی که قرار بود ترس و دلهره ایجاد کند، اما تماشاگران توی سالن به آن می‌خندیدند. بیتا فرهی تا مدت‌ها بازی نکرد و دلخور بود. خنده‌های تماشاگران هنگام اکران فیلم در جشنواره بدجور او را آزرده بود.

سه گانه «ستاره ها» هم سرنوشت خوبی نداشت. فیلم‌هایی که در ابتدا قرار بود یک فیلم در چند اپیزود باشد، ولی تبدیل به سه فیلم جداگانه شدند تقریبا هیچ کدام از ستاره‌ها اکران نشد جز یکی از آن‌ها که اکران بسیار محدودی داشت، یکی دیگر سر از شبکه خانگی درآورد و دیگری هم هیچ وقت به نمایش درنیامد.


جیرانی و کار مطبوعاتی

جیرانی کار مطبوعاتی اش را با روزنامه «اطلاعات» آغاز کرد. بیژن امکانیان که برای صفحه ادبیات مطلب می ‎نوشت او را به جواد مجابی معرفی می‌کند و قرار بر این می‌شود که او فقط مصاحبه بگیرد. اولین مصاحبه اش را با مرحوم دکتر هوشنگ طاهری مترجم مشهور متون سینمایی انجام می‌دهد. مردی با یقه سفید و کُتی خاکستری و صورتی تروتمیز که از دل کلاس‌های نقد و تحلیل فیلمش آدم‌های شاخص زیادی بیرون آمدند؛ کسی که هم از فیلم‌های هالیوودی بدش می‌آمد و هم آثار سینمایی بلوک شرق را در دوره‌ای که اقبال به این آثار یک رفتار ایدئولوژیک بود به شدت نقد می‌کرد.

او بعدش از دکتر هوشنگ کاووسی مصاحبه گرفت که مبدع و سازنده واژه سینمای «فیلمفارسی» بود.
در روزنامه نگاری همان قدر موفق بود که در فیلم نامه نویسی و کارگردانی. جیرانی کم کم به یک ژورنالیست سینمایی صاحب دیدگاه و مؤثر تبدیل شد که وجه تمایزش تسلط او بر تاریخ سینمای ایران قبل و بعد از انقلاب بود. دهه هفتاد او با سردبیری هفته نامه «سینما» دوران تازه‌ای را به صورت جدی آغاز کرد و بعد‌ها برای مدتی به «گزارش فیلم» رفت و در نهایت با سردبیری و اجرای اولین برنامه سینمایی تلویزیون یعنی «هفت» بین مخاطب عام سینما شناخته شد. البته این برنامه حواشی زیادی به همراه داشت و در کنار مسعود فراستی کار به جا‌های باریک هم کشیده شد، اما نشان داد اگرچه مجری خوبی نیست، ولی سردبیر قابلی است.

بعد از آن و تا همین حالا به صورت اینترنتی برنامه‌های گفت وگومحور سینمایی زیادی تولید کرده که همه شان پرمخاطب و تأثیرگذار بودند. در شصت وپنج سالگی پیش بینی کرده بیشتر از سه فیلم دیگر نمی‌تواند بسازد و می‌خواهد آن سه فیلم آثاری باشند که او دوست داشته بسازد و به هر دلیلی امکانش فراهم نبوده است. فیلم‌هایی با ریتم تند و ناآرام و با پلان‌های کوتاه و پُرتحرک: «به غیر از سه گانه «ستاره ها» من هیچ وقت فیلم آرام نساخته ام. آن دفعه هم اشتباه کردم که فیلم آرام ساختم، بعد از این باز هم فیلم تند و پر از تنش و ماجرا می‌سازم. الآن سریال هم که می‌خواهم بسازم همین جوری است. من اصولا از پلان طولانی خوشم نمی‌آید. از ریتم کند خوشم نمی‌آید و همچنین از صحنه بی تحرک. الان در سریالم تمام کوششم را می‌کنم که آدم‌ها روی مبل ننشینند و هی با هم حرف بزنند.»

جیرانی با اینکه دیگر وارد دوره کهن سالی شده، ولی همچنان خستگی ناپذیر به نظر می‌رسد. همچنان می‌خواهد بازیگوشانه فیلم بسازد و بدتر از هر چیز در سینمای ایران یک «فیلم ساز حرفه ای» باشد و در ژانر‌های مختلف دست به تجربه کردن بزند و از این کار هراسی نداشته باشد. سعی می‌کند در فضای مجازی حضور داشته باشد، اگر در سینما نتیجه نگیرد سراغ ساخت سریال تلویزیونی برود و اگر هیچ کدام قانعش نکرد برنامه اینترنتی بسازد. آدم‌های چندوجهی از شکست در یک حوزه نمی‌ترسند و این از شاخصه‌های بزرگ فریدون جیرانی است.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->